نیایش عزيزمنیایش عزيزم، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

کتاب آفرینش نیایش

گاهي وقتا ...

            گاهی وقتا دلم میخواد مثل جـــودی ابـــوت باشم! پر انرژی ... با خنده هایی که از ته دلــــن ... گریه هایی که با دلیلـــن ... با اون شخصیتی که جلوی هیشکی نمیشکنه ... و یه بابا لنگ دراز که واسش بنویسم....!     جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درح...
12 مرداد 1391

آدم فضايي ...

نيايش فضايي من ! جديدا هر چيزي رو كه مي بيني و نمي دوني چيه بهش ميگي : " آدم فضايي !!!" حالا اين آدم فضايي مي تونه داربست هاي فلزي باشه ، مي تونه لودر باشه ، جرثقيل باشه ، دكل برق باشه ، آنتن تلويزيون حتي ، يا درخت بزرگي كه تموم برگهاش ريخته و فقط يه تكه چوب بزرگ ازش مونده . اما گاهي اين ب نده خداهاي افغاني كه سر ساختمونا كار مي كنند هم از ديد تو تبديل مي شن به آدم فضايي . ديروز پدر تعريف كرد برام كه با نيم ساعت تاخير رسيده به محل كارش . فقط به خاطر اينكه يكي از اين آدم فضايي ها "لودر" رو ديده بودي و تا آخر كارش رو نظارت كردي و  بعد توي راه دو نفر از كارگرهاي افغاني رو ديدي و با صداي بلند گفتي "پدر ، آدم فضايي ها چ...
10 مرداد 1391

رمضان ، ماه نيايش هستي

فرا رسیدن ماه عشق و دوستي ماه نیایش هستی و ماه دل انگیز سرمستی بر تمام اسلام آوران، دین راستی مبارک باد . . .     خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داری ام را نیز مانند شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بی خبران و گناهم را بر من ببخش اى معبود جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از گناهکاران . . . خداوندا: تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زیبا را دلم بین امید و نا امیدی میزند پرسه می کند فریاد ، میشود خسته مرا تنها نگذار خدا ...
29 تير 1391

شيرين زبونم

دختر گلم امروز اومدم از شيرين زبوني هات برات بنويسم . البته فايل صوتي همه اينا رو دارم . اگه دوستاي خوبم كمكم كنن و بگن كه كجا آپلودشون كنم حتما صداي قشنگت رو هم ميگذارم .     اتل متل توتويه                   پاي !!! حسن چه جويه نه سير داله نه بستون        مي مي شو بردن بزستون !!! يك زن كردي داستم !!!       اسمشو بزار پريناز !!! دور كلاش قرمزي               هاچين و واچين     اين   &nbs...
22 تير 1391

ميلاد نور مبارك

مثل باران بی ریا و ساده ای چون دعا، مهمان هر سجاده ای باز هم میایی از یک راه دور شهر را پر میکنی از عطر و نور با تهیدستان محبت میکنی شادمانی را تو قسمت میکنی...   با آرزوي برآورده شدن تمام حاجت ها و آرزوهايي كه مامان نيايش عزيزم از خدا خواستن . و شادي روح پدر عزيز من . عيدتون مبارك به قول نيايش : ساد باسين هميسه مثل گل بنفسه مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد       بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست        همه  گویند  مگر  جلوه  یزدان   آمد ...
17 تير 1391

تو را دوست دارم

تو را   در تصنیف های قدیمی دوست دارم   وقتی که بر تن شمعدانی   در قاب پنجره گل می کنی   و من   دلم را زیر عطر جادوئی چشمانت   در نی لبکی پر از قاصدکُ پروانه   در التهاب ماه می نوازم   و ما شایعه می شویم   در شهری که مردمانش   از رنگین کمان یک شب بی باران   حرف می زنند   و تنها کوچه می داند   که آن شب   لحن لبخند تو      در آسمان می پیچید ...
8 تير 1391

يه كار بد و چند تا يادگاري !

نيايش گلم ديروز يه كار خيلي بدي كردم . اميدوارم كه منو ببخشي . ميدونم كه با روح بزرگي كه داري مي بخشي منو . ولي عزيز مادر قول ميدم ديگه تكرار نشه . هميشه بعد از ظهرها از ساعت 2.5 تا ساعت 6-7 مي خوابي . ديروز هم به هواي اينكه خوابيدي ساعت 4 تنها گذاشتمت خونه و رفتم يه جايي كه كارم فقط 1 ساعت طول مي كشيد . اونجا هم كه بودم مدام آيه الكرسي خوندم كه مبادا بيدار بشي و بترسي . ساعت 5 كليد رو كه به در انداختم يهو پريدي بغلم و با بغض گفتي " ندا مادر كجا رفته بودي ؟" بهت گفتم كه كجا بودم بعد گفتي " خوب منم مي بردي" اينجا بود كه ديگه بغض من هم شكست و يك ربع توي بغلم دوتايي گريه كرديم . دختر مهربونم همين كه اشك منو ديدي گفتي " من ديگه گريه نمي كن...
7 تير 1391

براي شاعر محترم شعر ... روزگار كودكي ...

جناب آقاي محمدرضا مظفري (گلشن) خيلي خيلي ممنونم كه وبلاگ نيايش رو مورد لطف قرار دادين . من از دوران كودكي شعرهاي زيادي رو مي خوندم ولي متاسفانه چيز زيادي ازشون يادم نيست ولي روزگار كودكي رو سال 63-64 زماني كه 4-5 ساله بودم براي اولين بار شنيدم و بخاطر دلنشين بودنش حفظ كردم . هنوز هم تك تك ابياتش رو حفظم . البته با اشكالاتي كه شما برام توضيح دادين . ضمنا اين شعر رو در پست خودش اصلاح كردم . خوشحال مي شم اگه آدرس وبتون رو داشته باشم تا بيشتر با اشعار و نوشته هاتون آشنا بشم . باز هم ممنونم از بذل توجهتون . ...
23 خرداد 1391