نیایش عزيزمنیایش عزيزم، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

کتاب آفرینش نیایش

آدم فضايي ...

1391/5/10 9:40
نویسنده : مادر جون
710 بازدید
اشتراک گذاری

نيايش فضايي من !

جديدا هر چيزي رو كه مي بيني و نمي دوني چيه بهش ميگي : "آدم فضايي !!!"

حالا اين آدم فضايي مي تونه داربست هاي فلزي باشه ، مي تونه لودر باشه ، جرثقيل باشه ، دكل برق باشه ، آنتن تلويزيون حتي ، يا درخت بزرگي كه تموم برگهاش ريخته و فقط يه تكه چوب بزرگ ازش مونده . اما گاهي اين بنده خداهاي افغاني كه سر ساختمونا كار مي كنند هم از ديد تو تبديل مي شن به آدم فضايي .

ديروز پدر تعريف كرد برام كه با نيم ساعت تاخير رسيده به محل كارش . فقط به خاطر اينكه يكي از اين آدم فضايي ها "لودر" رو ديده بودي و تا آخر كارش رو نظارت كردي و  بعد توي راه دو نفر از كارگرهاي افغاني رو ديدي و با صداي بلند گفتي "پدر ، آدم فضايي ها چه تند تند كار مي كنن" . تعجب

شيرين زبونم ؛

وقتي صدات مي كنم و مي گم : "دختر مهربونم" بلافاصله جواب مي دي : "بله ندا مادر مهربونم"

مي گم : "بيا اينجا عزيز دلم" مي گي : "اومدم عزيز دلم"

مي گم : "قربون اون حرف زدنت برم زود بيا" مي گي : "يه دقه واستا قربونت برم بازيم تموم بشه الان ميام"

البته به الان ميگي انال

به جايزه هم ميگي اجازه

خدا نكنه كه بخواي با پارسا بري زمين اسكيت . از اونجا كه بر ميگرديم بي برو برگرد جايزه مي خواي . بابا آخه پارسا اسكيت بازي مي كنه و جايزه مي گيره . البته تا الان سه بار از مربي اسكيت پارسا به خاطر اينكه خوب تشويقش كردي و پارسا تونسته با كمك تشويقهاي نيايش خانم بهتر بازي كنه جايزه گرفتي !

شعر حسني نگو بلا بگو رو از اول تا آخر و كامل مي خوني .

آمپول رنگي و دكتر چه مهربونه هم از شعرهاي مورد علاقه خانم خانماست .

از يك تا 12 رو هم قشنگ مي شمري . فقط نمي دونم چرا با هشت مشكل داري و هيچوقت به حسابش نمياري .

همينطور وقتي ده ، بيست ، سي ، چهل ... مي خوني ، هشتاد رو بيخيال مي شي .

با پارسا يه قراري گذاشتي كه "يه بار من برق راه پله رو روشن كنم يه بار پارسا" اما هميشه وقتي به كليد برق مي رسي قرارت بادت ميره و مي گي "نوبت منه" اما هر وقت پارسا باهامون نيست به من ميگي "آخه دستم چيزيه ، نمي تونم برقو روشن كنم . اشكالي نداره ، شما روشن كن ." !!!

و من هنوز غرق در اين ابهامم ...

كه چرا ... لبخندخوشمزهخندهتعجب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان زهرا نازنازی
10 مرداد 91 22:34
زهره مامان نیایش
12 مرداد 91 11:40
خب عزیز دلم چرا توی ابهامی معلومه که شما خیلی با پارسا فرق داری برای نیایشیقربون این دخمل شیرین زبون که می خواد مثل مامانی حرف بزنه خیلی شیرینه واقعا راستی شعر آمپول رنگی و دکتر چه مهربونه رو به نیایشی هم یاد میدی آخه خیلی از دکتر میترسه
میگم از اخر اومدم اول ها خیلی جالبه که به چیزایی که نمیشناسه می گه ادم فضایی تو ذهن بچه ها خدا میدونه چی میگذره



ممنون خانمي از حضورت .
جالبه كه هميشه دلشون براي هم ميره ولي خدا اون روز رو نياره كه اختلاف نظر داشته باشن با هم .
واي از دكتر نگو كه از توي اتاق انتظار شروع مي كنه به گريه و زاري تا برسيم به خونه !!

سیما مامان هلیا
18 مرداد 91 9:54
سلام چه جالب هلیا هم هیچ وقت عدد 8 رو نمیگه !!! ای جونم چه مشوق خوبیه نیایش جونم . بووووووووس
payam
16 شهریور 91 18:55
salam , lotfan inbaner ro dar emkanat veb qarar dahid cod :