نیایش عزيزمنیایش عزيزم، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

کتاب آفرینش نیایش

راز رسیدن

1391/12/4 18:07
نویسنده : مادر جون
1,429 بازدید
اشتراک گذاری
لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد،
گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ.
هر اناری هزار تا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند،
دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود.
دانه ها ترکیدند.
انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد.

عرفان نظرآهاری
لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد،
 گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ.
 هر اناری هزار تا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند،
 دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. 
دانه ها ترکیدند. 
انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. 
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت  راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد.

عرفان نظرآهاری
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

هیراد و عمه لیلاش
4 اسفند 91 21:08
سلام ، هیراد جون توی مسابقه شرکت کرده ، لطفا به وبلاگش بیائید و کمکش کنیدآرزومند آرزوهای شما